نگاهی به نقاشی های مونا زند
زیرسایه بزرگان
به قلم احمدرضا دالوند
یک )
كارل ماركس گفته بود: سنت تمام نسل های مرده بر مغزهای تمام زندگان سنگینی می كند .
از زاویه ای کاملا متفاوت ، اما "کریستی مک لیر1"رئیس "بنیاد رائوشنبرگ 2" درباره استفاده از گنج هنر و قانون کپی رایت می گوید :
"آنها را آزاد کنید. تصاویر را برای محققین، معلمها، موزهها و مخاطبین آزاد کنید. هنرمندان دیگر باید بتوانند از تصاویر پیشین استفاده خلاقانه کنند. حتی کوچکترین استفاده از این تصاویر برای هنرمندان همراه با ترس است و همواره دنبال تایید آن میگردند. دیگر اجازه نگیرید- شروع به استفاده کنید. پیش بروید و رشد کنید. با آگاهی آثارتان را نشان دهید و ترس مواخذه را نادیده بگیرید. ما همگی به شما اطمینان داریم. از هنر برای آموزش، انتقال دانش و به عنوان منبع الهام استفاده کنید. ما دوست داریم که افراد بیشتری هنر را دوست داشته باشند".
این یک واقعیت است که فرهنگ ها از دیرباز در یک داد وستد غیرقابل کنترل از یکدیگر تاثیر پذیرفتهاند و بر همین مبنا حداقل در حوزه مضمونپردازی هنر از همدیگر تاثیر گرفتهاند. و به تعبیر افغان ها به " یکدیگرشناسی" میان خود ، فارغ از امیال دستگاههای حاکمه پرداخته اند.
چالش برانگیزترین مشکل در دنیای هنر امروز را میتوان وجود گسترده مخاطبان جهانی در مقابل تعداد محدود نخبگانی است که دنیای هنر را رقم میزنند. آیا این گروه کوچک متشکل از مدیران گالریها، موزهها، نمایشگاههای بینالمللی هنری و انتشارات هنری همچنان میتوانند تعیین کنندهی هنرمندانی باشند که در جامعه مطرح میشوند؟
با حرفهای شدن و گسترش روزافزون تشکیلات اقتصادی هنر، گرایش زیادی درهنر به وجود امده است که به جای پرداختن به چالشهای زیست محیطی و اجتماعی به خود دنیای هنر متمرکز شوند.
ما به افراد منحصر به فردی مانند هنرمندان، نویسندگان، کیورتورها، گالری داران و حمایتگران در دنیای هنر احتیاج داریم تا با درآمیختن بینش خود و دنیای هنر معاصر با نگاهی هنرمندانه الهام بخش ما باشند. این گونه از پردازش نقاشانه ، بیننده را به تفکر دوباره وا می دارد.
با این حال ، اصولا در هنرچیزی که مهم است نه مضمون بلکه زبان و بیان هنری است. چون در هنرنقاشی تکنیک و زبان ، وسیله خبری نیست، بلکه شیئی هنری است.درست درچنین نگاهی است که آثار مونا زند توجه برانگیز جلوه می کنند.
دو )
به نقل از استاد "کریم نصر3" : " اولین برخورد مونا زند با کسانی که می داند در حوزه فرهنک اثری از خود بر جای گذاشته اند،حاکی از احترام ،حق شناسی و ستایش است. این گروه از نقاشی هایش که دراین نوشتار مورد بررسی قرار می گیرند ، در کمال سادگی و بی پیرایگی بازتاب رفتار امروزی و وسیعا" آگاهانه مونا زند نسبت به جریان های تقاشی و هنر معاصر است ".
نصر می افزاید : " تعدادی از آثار او اجرایی شخصی و نو از آثار هنرمندان سده نوزدهم وبیستم است که او در آنها به عیان رفتاری حاکی از تحسین ،ستایش و حق شناسی نسبت به میراث تصویری هنرمندان بزرگ تاریخ هنر از خود بروز می دهد. اما او در اجرای این آثار با کنار گذاشتن ویژگی های زبان بصری این هنر مندان ، و اتکا بر پشتوانه شناخت شخصی خود از مقوله های بصری ،یعنی "طراحی"، رنگ و ترکیب بندی شخصی ، به باز آفرینی فرم های تازه ای از آنها پرداخته است ،تا در خلال این رفتار نقاشانه ، ستایش و استقلال هنری خود را توامان به نمایش بگذارد . و آنچه که در مواجهه با این آثار باعث تحیر بیننده ای آشنا به مباحث هنری چند دهه اخیر می شود همین رفتار است. یکی از اساسی ترین نقد های زیبایی شناسی پست مدرن به آثار هنرمندان مدرن این است که در آنها هنرمند همه کوشش را صرف پنهان کردن ردپای آموزش هایگذشتگان کرده است، اما کیست که نداند همه فرهنگ بصری گذشته در آثار طراز اول نو بازتاب می یابد. نقاشی مونا زند را می توان بدیل نقاشانه این کاستی آثار مدرنیستی به حساب آورد که در آنها تلاش برای گریز از مفهوم پردازی های شبه فلسفی ، در کنار نمایش رفتار نقاشانه همزمان در مقابل چشم بیننده قرار می گیرند .در این آثار یک بار دیگر سادگی و صداقت هنری جایکزین مفهوم پردازی های موهوم می شوند،و این همین امر نیز وجه متحیر کنند آنهاست " .
سه )
موسسات و دانشگاههای هنر باید تلاش بیشتری بکنند تا صنعت دنیای هنر را به هنرجویان و هنرمندان بشناسانند. حتی اگر همیشه در حال نوسان باشد. هنر صنعت جهانی وسیعی است که فرصتهای زیادی برای ارائه دارد.
بیانیه هنرمند
در کودکی همیشه سر خودم را با کار دستی و نقاشی گرم می کردم . معلم ها به مادرم شکایت می کردند که مونا دائما" نقاشی می کشد .
در نوجوانی هم بیشتر دغدغه ام رفتن به هنرستان بود . یک سال به مدرسه نرفتم و در خانه طراحی کردم که بتوانم وارد هنرستان شوم .
الان معتقدم من از هنرستان هنرهای زیبا بیشتر آموختم تا بعدا" که وارد دانشگاه شدم.
دانشگاه تقریبا" هیچ چیز برای آموختن نداشت ، تا اینکه وارد آتلیه کریم نصر شدم . در آنجا بود که وارد آموزشها و مباحث جدی نقاشی شدم .
بطور خلاصه می توانم بگویم که تا پیش از آن درک من از نقاشی نوعی تصویرسازی و داستان پردازی تصویری بود و پس از آن که فضای نقاشی را درک کردم تلاش کردم که از طریق "خطوط " و رنگها و ترکیب بندی ها اهدافم را بیان کنم .
معنای این حرف آن است که اگر قراراست در اثر هنری مفهومی ارائه شود آن مفهوم باید زیر سایه عناصر بصری قرار گیرند . همه آثار من با پیروی از همین رویکرد آفریده شده اند . مجموعه " زیر سایه بزرگان " نیز بخشی از تلاشهای من برای رسیدن به این هدف است .
1. Christy MacLear/ Christy MacLear is the Vice Chairman at Art Agency Partners, a subsidiary of Sotheby’s, focused on creating an advisory practice for artists, estates and foundations. She was the first CEO of the Robert Rauschenberg Foundation and the founding Executive Director of the Philip Johnson Glass House, giving her deep expertise in legacy planning for artwork use, foundation start-ups and museum sites. Christy has never had a job which existed before and is an expert in pioneering new fields, enhancing legacies and creating “places.” Additionally, she consulted with the CEO of the Cleveland Clinic toward enhanced digital patient experience and global expansion, represented the boards of three Chicago museums during the relocation of Lake Shore Drive to create a lakefront park, and led strategic planning and partnerships for Disney’s new town development called Celebration.Christy has a BA from Stanford University and an MBA from the University of Pennsylvania’s Wharton School. She serves on the Board of Trustees for Stanford University and as the Board Chair of the Municipal Art Society of New York City.
2. بنیاد رائوشنبرگ /
Rauschenberg Foundation
3.کریم نصر/ نقاش معاصر ، معمار و نویسنده